AbiDic.com
  • دیکشنری

قابل پرداخت

~ par-dâxt


english

1 general:: reimbursable, due, payable, remittable, exigible

transnet.ir

2 Law:: payable; remittable; (of payments, expenses, and debts) dischargeable; due; owing (of a debt, etc) liquidable

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
قابل برانگیختن
قابل برپاکردن
قابل برگرداندن
قابل برگشت
قابل برکنار کردن
قابل بسط
قابل بیان
قابل بیع
قابل بیمه
قابل پاداش
قابل پذیرش
قابل پذیرش قابل پذیرفتن
قابل پذیرش در بانک
قابل پذیره نویسی
قابل پرتاب کردن
قابل پرداخت
قابل پرداخت بعد از پس از رؤیت ـ
قابل پرداخت به محضرؤیت
قابل پرداخت در وجه
قابل پرداخت در وجه حامل ـ
قابل پرواز
قابل پسند
قابل پی گیری
قابل پیش بینی
قابل پیشگیری
قابل تاخیر
قابل تادیب
قابل تادیه
قابل تاسف
قابل تاسیس

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط